کد مطلب:125554 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:252

مصیبت حسن
آه از مصیبت حسن و حال مضطرش

احشای پاره پاره و قلب مكدرش



آن دردها كه در دل غمگین نهفته داشت

و آن زهرها كه در جگر افروخت آذرش



آن طعنه ها كه خورد ز دشمن به زندگی

و آن تیرها كه زد پس مردن به پیكرش



یك لحظه ساغرش نشد از خون دل تهی

بعد از شهادت پدر و فوت مادرش



الله اكبر از لب آبی كه نیمه شب

نوشید و سر زد از جگر الله اكبرش



ز الماس سوده، رنگ زمرد گرفت، سیم

یاقوت كرد جزع و چو بیجاده، گوهرش



آهی كشید و تشت طلب كرد و خون دل

در تشت ریخت نزد ستمدیده خواهرش



زینب چو دید تشت پر از خون، فغان كشید

گویی به خاطر آمد از آن تشت دیگرش



چندان كشیده آه كه آتش گرفت چرخ

چندان گریست خون كه گذشت آب از سرش





[ صفحه 129]